بسم الله الرحمن الرحیم
قلم بر صفحه نهادم تا درباره فاجعه جسارت به ساحت قدسی رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم متنی بنگارم؛ به جای جوهر، نفرت می ریخت و به جای سخن، خون می نوشت و به جای منطق، شمسیر می کشید. به او حق دادم که در داغی بزرگ، از خود بیخود شود و مجنون وار در رثای بزرگترین مرد تاریخ از ازل تا ابد بی تابی کند؛ و چه زیبا مرهمی است این کریمه نور:
محمد رسول الله و الذین معه أشداء علی الکفار رحماء بینهم تراهم رکعا سجدا یبتغون فضلا من الله و رضوانا سیماهم فی وجوههم من اثر السجود ذلک مثلهم فی التوراه و فی الإنجیل مثلهم کزرع اخرج شطئه فآزره فاستغلظ فاستوی علی سوقه یعجب الزراع لیغیظ بهم الکفار وعد الله الذین آمنوا و عملوا الصالحات منهم مغفره و أجرا عظیما (سوره فتح، آیه ۲۹)